توهمات دلخوشانه

ساخت وبلاگ

واقعا نمیدونستم چه عنوانی برای این نوشته انتخاب کنم چون چیزی که میخوام بگم در مورد تخیلاتی هست و دروغ هایی که به خودت تحویل میدی تا زندگی رو قابل تحمل تر کنی. واقعا زندگی یه جوری هست و بوده که آدم ها را به جنون رسونده اکثر اوقات برای همین هست که کمتر کسی جرات رو در رو شدن و جنگیدن با زندگی رو داره و اکثرا تسلیم شرایط میشن. یکیش همین کوچ کردن از سرزمینت هست. واقعا آدما رو داغون میکنه شاید لا به لاش به مزایایی برسی اما در کل ساییده میشی!! مثلا انسانیت یکی رو میزاری پای اینکه عاشقته!! چرا چون به شدت محتاج عشقی. یا فکر میکنی یه امدادهای غیبی بهت میرسه چرا؟؟ چون شدیدا نیاز به منجی داری. واقعا به تاریخ بشریت هم نگاه کنی کلی دنبال منجی و وعده گشتن. نمیخوام بگم راست یا دروغه اما بشر همیشه دهنش داشته صاف می‌شده و باید به چیزی آویزون میشده. قرآن میگه به ریسمان الهی چنگ بزنید. مسیحیت میگه من را دنبال کنید که من راستی ام. توی یهود وعده ی ظهور منجی داده شده. توی مسیحیت میگن روزی عیسی برمیگرده. در توی شیعه میگن امام زمان میاد و..!! میدونی کلا اکثریت بن مایه ی تفکر کشورهای غربی و حالا غیر شرقی روی همین اصل استواره و شاید چند میلیارد نفر منتظر اون منجی هستن حالا تحت عنوان دین های مختلف. واقعا زندگی چیزی بوده که بشریت نتونسته زیاد باهاش کنار بیاد و علم هم نتونسته با روش علمی جواب کاملی بهش بده و هرچی جلوتر میره علم به چیزهای عجیب غریب تری میرسه که اصلا در ذهن بشر نمیگنجه. همون چیزی که ما بهش می‌گفتیم متافیزیک انگار جزو لاینفک این دنیاست. من خیلی به نیچه و فلسفه ی آلمانی علاقه داشتم اما نیچه سر جنگ برداشت با خیلی از مسائل و می‌گفت زندگی رو همونجوری که باید هست پذیرفت. نیچه نتونست انگار که با این زمختی دنیا کنار بیاد و به جنون رسید و مرد. دنیایی که توش از ابرمرد و خدای خویش بودن حرف می‌زد. این ایده شاید توی نسل های بعدی بهتر جواب بده تا نسل ما حتی. تا اون موقع آبدیده تر شدیم. واقعا جوابی برای خیلی از مسائل نیست جز بیخیال بودن و سرگرم شدن با چیزهایی که جامعه و تمدن به صورت پیش فرض بهت پیشنهاد میده. جالبه بدونید که این نوشته رو توی قطار سریع السیر از پاریس یه سوئیس نوشتم.

امت...
ما را در سایت امت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chefdiary بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 11:03